صاحبان دل از ضلالت کوکو به حیرت هوهو دست یازیده اند .این صاحبدلان عرش اعظم اله درویش وار روز و شب را در حضور دلدارند که گویند : « الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارایی منی » « الهی دیده از دیدار جمال لذت میبرد و دل از لقای ذولجمال » اینان دائم بر بساط قرب حق آرمیده اند که بساطی جز آه ندارند لذا دلی شکسته دارند و تنی خسته که گویند : « تن به سوی کعبه داشتن چه سودی دهد آن که دل به سوی خداوند کعبه ندارد . » لذا دل به جمال مطلق داده اند هر چه باداباد و به دیدن او عالین وار مرزوقند و حرم دل را بر نامحرمان اوهام و اراذل و اوباش حرام نموده اند . لذا در جهان پر از هیاهو هو هو میکنند و از خراب آباد به عشق آباد سفر کرده اند و به دیدار جمال یار عبدالجمال شده اند .
آنان که در حرم دل جا برای غیر نگذاشته اند شعله ای تنورآسا با آه آتشین دارند تا قربانی در منای قرب دوست گردند که تا چون ذبیح ابراهیم چهره بر زمین نهند و بیماران امیدوارند که تا طبیب عیسی دمش آید و مرهمی بر آن نهد .
دل اینان مست وار در شست یار است که بر اساس قبض و بسط اسمائی دلدار گاهی آرمیده اند و گه بی قرار گه همچون برق رخشنده خندان اند و گه چون ابر بارنده باران و گاهی از فروغ رخ دوست روی شکفته دارند و گه از نسیم کویش در خمار و در مقام لایقفی قلبشان فیض حق را هستند امیدوار .....